شبهایم به خون می گذرد
به گذشتن رنگهای تندِ روز
از تنگههای روح
وقتی سرانگشت درختان
راه های نور را از هم میشکافد
و ماه قابی می شود برای عکس زخم های من
به تو فکر می کنم
به ابری بی کران و سفید
که ریزریز عبور می کند
+ نوشته شده در سه شنبه دهم تیر ۱۳۹۳ ساعت 12:50 توسط مصطفی پورنجاتی
|
برای ادامه نشر نوشته هایم در این وبلاگ، لطفا نظر بدهید؛ سپاس گزار می شوم اگر ضعف و قوّت نوشته هایم را به من بگویید